محمدرضامحمدرضا، تا این لحظه: 16 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

شازده کوچولو فرمانروای قلب من

خدایا شکرت میکنم برای همه داشته ها و نداشته ها...........

سلام پسر نازنینم عزیز دلم ، از دیروز تا حالا خیلی اذیت شدی . لوزه هات بدجوری متورم شده و درد داره و باز هم خوابت رو مختل کرده چون راه تنفست رو تنگ کرده. در واقع اون چیزی که من همش مینویسم سرماخوردگی همین تورم لوزه هاست . فعلا یه کم خوابت عمیق شده و تمام سعی ام رو میکنم که خونه آروم و ساکت باشه تا کمی استراحت کنی . از دیشب تا حالا کلی اشک ریختم و غصه خوردم به خدا گفتم : چرا سر به سرم میزاری ؟؟ یه روز درگیر فرم ستون مهره ی پسرم هستم ، یه روز درگیر چشماشم ، حالا هم که مدام باید مواظب باشم که سرما بهش نخوره و لوزه هاش  متورم نشه... ولییییییییییییی ولیییییییییییی ولی خدای مهربونم ، شکرت ، شکرت میکنم و به شکرانه همین مشکلات ...
17 بهمن 1390

............

تو نی نی چشات خیسه ... آدم میترسه بنویسه   میترسه پاش به دل واشه ... آدم بی خود خاطر خواه شه   دو تا چشم رطب داری ... از عشق همیشه تب داری   چشات از جنس مرغوبه ... چقدر حال چشات خوبه   چشات گفتن که بشکن   من شکستم     شک نکردم   هزار بار مردم و میمیرم و باز ترک نکردم   چشات رنگش لعاب داره ... رو موجاش التهاب داره   ولی بی دین لا مذهب ... زیارتش ثواب داره ...
17 بهمن 1390

بیدارم.............

سلام پسر قشنگم ساعت 4.5 صبحه و من به خاطر سرفه هات و درد گلوت بیدارم ، البته یه نیم ساعتی هست که با شیر گرم و یه کم دارو آرومت کردم ولی دیگه خوابم نمیبره و نگرانت هستم. این چند روز هوا بیش از حد سرد شد و من و شما دوباری که رفتیم بیرون برای دکتر رفتن یه بارش طوفان شدیدی بود طوریکه وقتی از ماشینمون پیاده شدیم به خاطر فشار باد نمیتونستم در ماشین رو ببندم ، بعد هم که خواستیم از خیابون رد بشیم شما رو بغل کردم و شما هم محکم چادر من رو گرفته بودی که باد نبره ، اون روز از سرمای هوا دست و صورتت به قول معروف مثل گچ سفید شده بود ، دیروز هم که اینقدر سرد بود که بعد از چند سال برف بارید و باز هم توی اون سرما من و شما مجبور بودیم بریم بیرو...
16 بهمن 1390

برای همه مریضها دعا کنیم

سلام خیلی حال نوشتن ندارم . 6 روزه که دندون شماره یک فک بالام که قبلا شکسته بود و فقط ریشه اش مونده بود و دکترم براش تاج درست کرده بود شل شده و مدام روی پینش بازی میکنه ، از هفته قبل تا الان یک کیلو وزن کم کردم چون فقط سوپ و آش و شیر میتونم بخورم ، امروز صبح هم مامانی و پسری رفتیم رادیوگرافی از دندونهامون گرفتیم ولی از شانسمون فامیل آقای دکتر امروز فوت کردن و تا 3 روز مطب نمیاد و این خیلییییییییی بدههههههههههههه ریشه دندونم داره نابود میشه و هرچی میگذره توی صحبت هم بیشتر دچار مشکل میشم. بیخیال..........خوب میشه دیگه..............نمیمیرم که ..........ولی اگه بهش فکر کنم میمیرم. بگذریم . از دوستای گلم میخوام برای سلامتی با...
15 بهمن 1390

امتحانات تمام...........

سلام عزیزترینممممممممم   بالاخره امتحاناتم تموم شد هوراااااااااااااااااااااااا امتحان امروزم (ایستائی) اگه استاد یه کم با لطف و مهربونی به برگه ها نظر بندازه باید 20 بشم. محمدرضای نازنینم ، شما امروز بعد از 2 هفته (البته دو هفته قبل هم بعد از 9 روز یه روزش رو رفتی مهد) یا میشه گفت 3 هفته رفتی به مدرسه( به قول خودت). پسر گلم ، ممنون که توی این مدت شرایطمون رو تحمل کردی ، اگر خسته میشدی اگر شیطنت میکردی و اگر....... حق داشتی مادر ، به قول بابایی شما فقط من رو داری از صبح تا شب تمام وقتت رو با من میگذرونی و کاملا نیاز به توجه من داری دیشب که رفتی توی رختخوابت اصلا خوابت نمیبرد و همه ش بهونه های مختلف میگرفتی من هم ا...
12 بهمن 1390

عاشقتونم

سلام پسر کوچولوی من این چند وقت هر دومون حسابی خسته و کلافه شدیم ، یه جورایی زندگیمون بی نظم شده ، به خاطر امتحاناتم ، سرما خوردن شما ، سرما خوردن خودم و هوای سرد و بارونی شما کلییییییییییی غیبت کردی و مهد نرفتی . امروز امتحان اندیشه رو هم پشت سر گذاشتم و فقط مونده "ایستایی" که اون هم چهارشنبه. این ترم وضع نمراتم اصلاااااا خوب نبود خب گناه من چیه ، هی به این استادها گفتیم آقا اینقدر ما رو دنبال تحقیق و این کارها نفرستید مثله یه بچه خوب بیایید درس بدید ما هم جزوه رو بخونیم آخرش 20 نشدیم دیگه 18 و 19 میشیم ولی ماشاالله استادهای این دوره و زمونه همون جلسه اول یه موضوع میدن به دانشجو و خودشون رو راحت میکنن ، جدی میگم درس ع...
10 بهمن 1390

بدون عنوان

نکات جالبی برای زندگی منبع :                          professorone.mihanblog.com   انتخاب جایی که مسواک‏تان را قرار می‏دهید، جایی که تلویزیون تماشا می‏کنید و مکانی که مواد غذایی را نگهداری می‏کنید و خیلی انتخاب‌های دیگر می‏تواند تاثیر زیادی بر سلامت شما داشته باشد. باور ندارید؟ ۱۴ نکته زیر را بخوانید تا ببینید بدترین جاهای خانه و هواپیما و کلاس‌های بدنسازی و... کجاست. ۱) بدترین جا برای نگهداری مسواک‎   بدترین محل برای قرار دادن مسواک...
9 بهمن 1390

خاطرات این چند روز

  سلام عزیزترینم خب از کجا برات بگم ............. سه شنبه که شهادت امام رضا بود و تعطیل بودیم و البته ظهرش از خونه مانا برگشتیم فردای اون (چهارشنبه) امتحان عناصر و جزئیات ساختمانی داشتم که هی بد نبود ، قبل امتحانم مانا اومد پیشت که تنها نباشی ، بعد از ظهرش هم همه رفتیم خونه ی مامان بزرگ شما ، فامیل شوهر عمه بزرگه اومده بودن مبارکباد( واسه عمو اکبر) خلاصه سفره ای پهن کردیم و جای همه دوستان خالی از آش دوغ گرفته تا فرنی پرتقالی (عمه جونت درست کرد من بلد نیستم) و شیرینی پنجره ای که مانا درست کرد و....... فامیلاشون خیلییییی بخور هستن اون شب وقتی برگشتیم خونه اصلا حالم خوب نبود و مطمئن بودم که حسابی سرما خوردم ، تا ...
7 بهمن 1390

یا امام رضا ، بطلب مارو آقا.........

آمدم ای شاه ، پناهم  بده                                               خط امانی ز گناهم بده ای  حَرمَت  ملجأ  در ماندگان                                            دور مران از در و ، راهم بده ای گل بی خار گلستان عشق                          &...
4 بهمن 1390

یه سوال؟؟؟

چرا وقتی میخواهیم به یه بچه غریبه محبت کنیم و یا اصلا توی همین دنیای مجازیمون چرا همیشه واسه بچه ها خاله میشیم ؟ چرا مثلا من به میکی نمیگم : عمه فدات بشه؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا خاله گفتن شیرینه و عمه ها فقط واسه ف...خوردنن(این نهایت بی ادبیه من بود و عذرخواهی میکنم قصدم فقط بیان واقعیتهای جامعه بود) ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
2 بهمن 1390